شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۷

سربازای خوش هیکل،دخترای خوشگل،اعصاب ترمال

کاش می تونستم انگشت کنم تو چشمام و هر چی دیدم بالا بیارم، مثل اون بدبختی که اره رفته بود تو کونش نه راه پس داشتم نه راه پیش مجبور بودم تا تهشو نیگا کنم. حالم بهم خورد. من فقط چن تا پلان دیدم فک کردم ایول یه اکشن خوب گیر آوردم دو ساعت وخ گذاشتم ریده شد به حالم. نشستم پرل هاربرو دیدم حتی سکانسای اکشن فیلمم انقد کش دار و احمقانه هستن که حوصله آدم سر میره ولی دیوانه کننده ان. تنها خوبی که واسه من داشت این بود که تصمیم گرفتم یه جوی استیک درست و حسابی بگیرم بشینم فورگاتن بتل و فلایت سیمولیتور بزنم
آخه یعنی این سربازای خوش تیپ هیچی بابا ولش کن ...

1 نظر:

Anonymous ناشناس گفت...

نعیم جان ،از اینکه در چندتا پست قبل تر منو مورد تفقد و عنایت قرار دادی نهایت تشکر رو دارم. این از خوبی خودته و منهم از اینکه بعد مدتها دیدمت خوشال شدم. حیف که کوتاه بود.

۱۲:۴۹ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی