چهارشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۴

پشت چراغ (قرمز واسه عابرا ، سبز واسه ماشینا ) تو چارراه گلوبندک وایساده بودم و منتظر بودم سبز بشه تا رد شم
یه عالمه آدم دیگه هم مثل من وایساده بودن . هر از گاهی یه نفر راه می افتاد و عرض خیابونو از بین ماشینا رد می کرد و از کسایی که منتظر بودن چن نفری دنبالش راه می افتادن و می رفتن . با خودم گفتم : یک بز گر گله را گر می کند
چراغ طولانی شد و همه اونایی که وایساده بودن رفتن وسط خیابون تا رد شن
منم دنبالشون رفتم

1 نظر:

Blogger Unknown گفت...

ناراحت نباش اینجا هم همین طوره

۴:۴۰ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی