سه‌شنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۴

عید داره می رسه ، سال داره دوباره نو میشه ولی امسال عید اصلا قشنگ نیس
یکی کمه ، یکیمون نیست ، کسایی که پارسال بودن و امسال نیستن اما میدونم که یه جای دیگه تو همین دنیان و یه روز دوباره می بینمشون ، ولی این یکی رو دیگه نه ، نه امسال نه هیچ سال دیگه ای ، تا آخر عمر یادم نمی ره روزی که هر چی سعی کردم به موقع نرسیدم اصفهان ، اصلا وقتی شنیدم دیگه دوست نداشتم برم . می دونین تنها چیزی که تو این دنیای وامونده ناراحتم می کنه گریه اس. تا قبل از فوت خواهر پریسا آخرین باری که گریه کرده بودم یه سال پیشش بود بعد از دیدن روز هشتم

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی