دانشگاهی که در آن درس می خواندیم*
امروز رفتم دانشگاه ببینم با این درس نیمه رها کرده چیکار میشه کرد، خنده داره ولی باور کنید بغض کرده بودم . دلم می خواست میتونستم بر گردم به روز ثبت نام ولی با شعور بیشتر!ز
محیط دانشگاه انگار قشنگ تر شده بود سر سبز تر و دوست داشتنی تر . . . نمی دونم چرا از پشت نرده ها که چشمم به در ورودی کارگاه زیر مسجد افتاد اسم یه فیلم اومد تو ذهنم که خیلی باهاش می کردم " کشتی که در آن خدمت می کردیم". نمی دونم باید ناراحت باشم یا خوشحال ولی کاریش نمیشه کرد هر چی بود تموم شد
امروز رفتم دانشگاه ببینم با این درس نیمه رها کرده چیکار میشه کرد، خنده داره ولی باور کنید بغض کرده بودم . دلم می خواست میتونستم بر گردم به روز ثبت نام ولی با شعور بیشتر!ز
محیط دانشگاه انگار قشنگ تر شده بود سر سبز تر و دوست داشتنی تر . . . نمی دونم چرا از پشت نرده ها که چشمم به در ورودی کارگاه زیر مسجد افتاد اسم یه فیلم اومد تو ذهنم که خیلی باهاش می کردم " کشتی که در آن خدمت می کردیم". نمی دونم باید ناراحت باشم یا خوشحال ولی کاریش نمیشه کرد هر چی بود تموم شد
2 نظر:
vaghean
چقدر ما زدیم تو سر خودمون
!
؟
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی