شنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۴

بدون تلویزیون هرگز

یک - دیشب نشسته بودم روبرو تلویزیون و سرم رو کرده بودم تو روزنامه و داشتم چایی می خوردم ! در همین حال هی به ساعت نگاه می کردم و منتظر شبهای برره بودم که ناگاه گوینده خبر علمی فرهنگی هنری دینی عقیدتی کوفتی شبکه دو آخر اخباری که به سمع و نظرم رسوند گفت باز هم تسلیت عرض می کنم . سریع شبکه ها رو زیر و رو کردم . فهمیدم فردا شهادته و از شبهای برره خبری نیس
هیچی، چهل دقیقه ای رو هم که به یه بهانه ای می خوایم بی خیال از دین و دنیا شیم به راحتی ازمون می گیرن. دو تا فحش دادم و چون کار دیگه ای از دستم بر نمی اومد بی خیال شدم
دو – البته برای همه واضح و مبرهن است که تمام برنامه هایی که از تلویزیون ما پخش می شود یا نمی شود برای
هدف یا اهداف خاصی است که اگر می دانستم هم نمی نوشتم . فقط یک بار سینما یک را ببینید ، از فیلتر شدن موضوعات وفیلمها تا نقد با ترس و لرز منتقدین . یا تصویری که به قول پویا از خارج در ذهن ما ایجاد کرده اند و هزار ویک چیز دیگر . اما ما که ماهواره نداریم خوراک تصویریمان را با چه چیزی تامین کنیم؟

سه - چن وقت پیش کارتونی پخش می شد به اسم آرتور که خیلی شاهکار بود . ایده یکی از قسمتهاش این بود که مدرسه هفته ای رو تعیین کرده بود به نام هفته بدون تلویزیون . در این هفته باید بچه ها اوقاتی رو که صرف تماشای تلویزیون می کردن رو مشغول کار دیگه ای می شدن . مثل کتاب خوندن یا هر کار مفید دیگه . شخصا خواستم یه بار این تمرین رو برا یه روز هم که شده انجام بدم . نتیجه اینکه به جای انجام کار مفید به دیوار خیره شده بودم . بعد دوساعت هم کنترل وامونده رو برداشتم و تلوزیون صاب مرده رو روشن کردم

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی